من آن یاسم که در باغ بهار عشق پژمردم
هجوم سرد طوفان بلا بود و من افسردم
خودت دیدی که بعد از تو چه دورانی به سر بردم
به جای کودکانت تازیانه از عدو خوردم
خودم دیدم که بر نعشت سر پیراهنت دعواست
ترا با صبر می کشتند و من با صبر می مردم
الا لعنة الله علی الاعداء آل الله
صمد علیزاده